نزدیک به یک قرن است که مسئلة تقریب مذاهب به یکی از محورهای گفتوگو در بین مصلحان، متفکران و نیز متعصبان مذاهب گوناگون اسلامی تبدیل شده است. بسیاری از متفکران و مصلحان مسلمان از سر دلسوزی و خردمندی، و البته عدهای نیز از سر مصالح سیاسی، شعار تقریب را سر دادهاند، از آن سوی، مخالفِت مخالفانِ تقریب نیز از سر اعتقاد و شور دینی است، گرچه گروهی اندک نیز از روی مصالح سیاسی بر طبل تفرقه میکوبند. میتوان این اندیشهها و آثار ناظر به تقریب را در چند جریانِ کلیتر دستهبندی کرد. این کار میتواند ما را در شناخت رویکردی که تقریب را ماندگار و پایدار میسازد یاری کند. این مقاله پس از گزارش اجمالى آثار نوشتهشده دربارۀ تقریب و دستهبندى آنها، به جریانشناسى تقریب مىپردازد. برای این منظور نخست از ملاک یک جریان تقریبى سخن رفته است و آنگاه پنج جریان بدین ترتیب معرفى شدهاند: 1. مخالفان تقریب، 2. وحدت سیاسى اجتماعى، 3. تأکید بر مشترکات و معذور دانستن یکدیگر در موارد اختلافى، 4. تفسیر خاص از مسئله امامت، و 5. تأکید بر مشترکات و بازنگرى موارد اختلافى. در هر جریان، مهمترین آثار نوشته شده و شخصیتهاى آن از میان شیعه و اهل سنت معرفی شده است.