چگونگی سازگاری اختیار انسانی با قضا و قدر الهی از دیرباز مورد توجه بوده است و محققان در عرصهی دینپژوهی به آن پرداختهاند. شاید بتوان گفت که این مسأله از نخستین بحثهایی بود که توجه مسلمانان صدر اسلام را به خود جلب کرد و شاهد بر آن روایات وارده در اینباره از امام علی(ع) است. اهمیت پرداختن به این بحث آنگاه بیشتر میشود که وقتی به روایات در این باب مراجعه میشود با انبوهی از روایات معصومان(ع) مواجه میشویم که به بحث قضا و قدر و همچنین رابطهی آن با اختیار انسان پرداختهاند. سئوال اساسی در بحث قضا و قدر این است که با توجه به طرح و نقشی قبلی از سوی خدای متعالی برای انسانها، چگونه میتوان پذیرفت که انسان در افعال خود مختار است؟ در نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای روایات، ابتدا تعریف ارائه شده از سوی متکلمان و حکما بازخوانی شده و انطباق این تعاریف بر روایات وارده، مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. آنگاه با ارائهی تفسیر و تحلیل مناسب از روایات، تلاش میشود که تصور تعارض میان احادیث قضا و قدر و اختیار بر طرف شود بگونهای که شائبهی جبرگرایی از روایات نفی شود.