دانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290258420230823Nasir al-Din al-Tusi's Civilization Revivalاحیاگری تمدنی خواجه نصیرالدین طوسی521158225FAمحمدامین فندرسکی پوردانشجوی دکتری تاریخ تشیع اثناعشری، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران0000-0002-1505-5026محمد جاوداناستادیار گروه شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایرانJournal Article20220326نصیرالدین طوسی از متفکران ایرانی مسلمان قرن هفتم ه.ق. است. در دوره حیات وی، سرزمینهای اسلامی تحت حملات وحشیانه مغولان قرار گرفت و در پی آن بسیاری از شهرها ویران، و تمدن و مظاهر و عناصر تمدنی نابود شد یا بهشدت آسیب دید. همچنین، بسیاری از علما، روحانیان و دانشمندان اسلامی یا به طرز فجیعی کشته شدند یا از کانونهای علمی و مذهبی گریختند و به نقاط دوردست پناه بردند. با وجود این وضعیت اجتماعی و فرهنگی بغرنج در سرزمینهای اسلامی، نصیرالدین طوسی از جمله متفکرانی بود که از همان آغاز به دنبال یافتن راهی برای نجات اسلام و ایران و احیای تمدن در آستانه نابودی بود. به همین سبب با ورود به دستگاه حکومت ایلخانی، اقداماتی از جمله جلوگیری از ستمورزی مغولان، خاتمهدادن به خلافت عباسی، طبقهبندی علوم، تأسیس رصدخانه و کتابخانه بزرگ مراغه و بازگشایی مدارس و سایر موقوفات انجام داد که در راستای احیاگری تمدن رو به زوال به شمار میرود. پژوهش حاضر که با مراجعه به منابع کتابخانهای و بهکارگیری روش تحلیل تاریخ انجام شده، نقش تمدنی وی را در احیای تمدن بررسی میکند.نصیرالدین طوسی از متفکران ایرانی مسلمان قرن هفتم ه.ق. است. در دوره حیات وی، سرزمینهای اسلامی تحت حملات وحشیانه مغولان قرار گرفت و در پی آن بسیاری از شهرها ویران، و تمدن و مظاهر و عناصر تمدنی نابود شد یا بهشدت آسیب دید. همچنین، بسیاری از علما، روحانیان و دانشمندان اسلامی یا به طرز فجیعی کشته شدند یا از کانونهای علمی و مذهبی گریختند و به نقاط دوردست پناه بردند. با وجود این وضعیت اجتماعی و فرهنگی بغرنج در سرزمینهای اسلامی، نصیرالدین طوسی از جمله متفکرانی بود که از همان آغاز به دنبال یافتن راهی برای نجات اسلام و ایران و احیای تمدن در آستانه نابودی بود. به همین سبب با ورود به دستگاه حکومت ایلخانی، اقداماتی از جمله جلوگیری از ستمورزی مغولان، خاتمهدادن به خلافت عباسی، طبقهبندی علوم، تأسیس رصدخانه و کتابخانه بزرگ مراغه و بازگشایی مدارس و سایر موقوفات انجام داد که در راستای احیاگری تمدن رو به زوال به شمار میرود. پژوهش حاضر که با مراجعه به منابع کتابخانهای و بهکارگیری روش تحلیل تاریخ انجام شده، نقش تمدنی وی را در احیای تمدن بررسی میکند.https://haftasman.urd.ac.ir/article_158225_b59e7b8b5cb929f2c0ab9385afb3881f.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290258420230823Mullah Ahmad Naraghi; relations and political- socio confrontation with Qajar govermentملااحمد نراقی؛ مناسبات و مواجهه سیاسیاجتماعی با حکومت قاجار2344158250FAعلی حائری مجددانشجوی دکتری تاریخ اسلام، گرایش تشیع اثناعشری، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایرانمحمد زرقانیاستادیار گروه تاریخ تشیع، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایرانJournal Article20220420. Mullah Ahmad Naraghi is one of the prominent scholars of the reign of Fath Ali Shah Qajar who, in addition to his prominent scientific and religious status, has enjoyed the influence of the word and a high social status. In this descriptive-analytical study, Mullah Ahmad Naraghi's socio-political relations and confrontation with the Qajar government have been studied. Due to the relative calm in the country and the policy of Fath Ali Shah in supporting the religious scholars and pretending to be religious and observing and adhering to Islam and Shiite religion, he, along with other prominent scholars of the time, issued a fatwa on jihad and invited the people from the king and government. Qajar supported the Russian invasion of Iran and using the support of Fath Ali Shah, while confronting the deviant currents and crooked groups, he enlightened and promoted the religion of Islam. This convergence of Mullah Ahmad Naraqi with Shah Qajar does not mean the approval of all the actions of the government; Rather, in his works, while criticizing the tyrant ruler, he depicts the various dimensions of a religious and just government and expresses the best type of government, namely Velayat-e-Faqih, in a systematic mannerنحوه مناسبات عالمان دینی با پادشاهان قاجار، در شمار مباحث مهم این دوره از تاریخ معاصر ایران است. ملااحمد نراقی از عالمان برجسته دوره زمامداری فتحعلیشاه قاجار است که علاوه بر جایگاه برجسته علمی و دینی، از نفوذ کلمه و پایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بوده است. در این پژوهش که به روش توصیفیتحلیلی انجام شده، مناسبات و مواجهه سیاسیاجتماعی ملااحمد نراقی با حکومت قاجار بررسی شده است. وی با توجه به آرامش نسبی در کشور و سیاست فتحعلیشاه در حمایت از عالمان دین و تظاهر به تدین و رعایت اسلام و تقید به مذهب تشیع، همگام با دیگر عالمان مطرح زمان، با صدور فتوای جهاد و دعوت از مردم، از شاه و حکومت قاجار در برابر یورش روسیه به سرزمین ایران حمایت کرد و با استفاده از حمایت فتحعلیشاه، ضمن مقابله با جریانهای فکری انحرافی و گروههای کجاندیش، به روشنگری و ترویج دین مبین اسلام پرداخت. این همگرایی ملااحمد نراقی با شاه قاجار، به معنای تأیید تمامی اعمال حکومت نیست؛ بلکه وی در آثارش، ضمن انتقاد از حاکم ظالم، ابعاد گوناگون حکومت دینی و عادلانه را ترسیم و بهترین نوع حاکمیت، یعنی ولایت فقیه، را به صورتی قاعدهمند بیان کرده است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_158250_eee3de43ec82ca23a56a475b5390f3e2.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290258420230823How progressive, cosmopolitan and social justice-oriented Islam can help overcome sectarianismاسلامِ ترقیخواه، جهانوطن و معطوف به عدالت اجتماعی چگونه میتواند به غلبه بر فرقهگرایی کمک کند؟4552164799FAادیس دودریجااستاد مطالعات اسلام معاصر، دانشگاه گریفیث، استرالیا0000-0001-8134-761XJournal Article20211126Given the increase in Muslim sectarianism over the last decade or so, especially in the Middle East, one would be forgiven for asking whether the idea of Muslims transcending the historical and religious Sunni-Shi’i divides today would ever be possible (even if one is of the view that it is highly desirable).<br /><br />The numerous recent events of ‘sectarian’ or religiously-inspired/justified violence and ongoing repression of many Muslim communities by other Muslims (both within and across sectarian divides in many parts of the Muslim majority world), which have resulted in many lost lives, justify scepticism and lack of optimism in this respect.<br /><br />However, this rather grim picture ought not deter us from efforts to make the situation better, as problematic as it is. Put differently, the alternative of upholding the status quo is for many Muslims today no longer acceptable on both moral and religious/theological grounds.<br /><br />Part of the solution is that the intellectual and the lived reality-based arguments for transcending Muslim sectarianism are already in place in the form of what I refer to as the theory of progressive Islam.با توجه به افزایش فرقهگرایی مسلمانان در دهه یا دهههای گذشته، مخصوصاً در خاورمیانه، شاید اشکالی نداشته باشد که بپرسیم آیا امروزه تصور غلبه مسلمانان بر تفرقههای تاریخی و مذهبی شیعه و سنی اساساً ممکن است (حتی اگر چنین اختلافی را بسیار مطلوب بدانیم). رخدادهای پُرشمار اخیر «فرقهای» یا خشونتی که از مذهب ناشی میشود یا با مذهب توجیه میشود و سرکوب مستمر بسیاری از جوامع مسلمان به دست سایر مسلمانان (هم درون اختلافات فرقهای و هم بین این اختلافات در بسیاری از کشورهای دارای اکثریت مسلمان)، که به از دست رفتن جان بسیاری از انسانها انجامیده است، تردید و فقدان خوشبینی در این زمینه را موجه میکند. اما این تصویرِ نسبتاً تیره و تار نباید ما را از تلاش برای بهترکردن اوضاع و احوال مأیوس کند، هر قدر هم که مشکلآفرین باشد. به دیگر سخن، بدیلِ وضع موجود امروزه از نظر بسیاری از مسلمانان، دیگر پذیرفتنی نیست، چه بر اساس مبانی و دلایل اخلاقی و چه بر اساس مبانی و دلایل مذهبی/کلامی. بخشی از راهحل این است که استدلالهای عقلی و استدلالهای مبتنی بر واقعیت زیسته به سود غلبه بر فرقهگرایی مسلمانان پیشاپیش در قالب نظریه اسلام ترقیخواه مطرح بوده است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_164799_d61ced5cdc484a2eafca573f51baf3d5.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290258420230823The Second Vatican Councilشکلگیری شورای دوم واتیکان5385158252FAجوستو لوئیس گونزالزمتخصص کوباییآمریکایی تاریخ الاهیات مسیحی، دانشگاه ییل ،کنِتیکت،آمریکا.مصطفی رستگاردانشجوی دکتری الاهیات تطبیقی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایرانJournal Article20220520The Second Vatican Council was a milestone in the history of the Roman Catholic Church, and it greatly reconciled the church with the modern world. In this council, which lasted from 1962 to 1965, progressives and conservatives rallied against each other, resulting in the passage of sixteen largely progressive documents. The most important aspects of the renewal of Catholic teachings are: diversity of languages and cultures in worship, Christian unity, religious coexistence, episcopal collegiality, justice, and the position of lay people in the church. The council had social and theological backgrounds. Socially, the situation of Catholics in poor countries greatly influenced thefinal documents. Theologically, the ideas of modern theologians such as Teilhard de Chardin, Henri de Lubac, Yves Congar, and Karl Rahnner were also very influential. After the Second Vatican Council, Roman Catholic piety was also revived, and in particular, Mother Teresa of Calcutta and Henri Nouwen were prominent in this regard.شورای دوم واتیکان نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ کلیسای کاتولیک رومی بود و این کلیسا را تا حد بسیار با جهان مدرن آشتی داد. در این شورا، که از 1962 تا 1965 به درازا کشید، ترقیخواهان و محافظهکاران در برابر یکدیگر صفآرایی کردند که نتیجهاش تصویب 16 سندِ عمدتاً ترقیخواهانه بود. مهمترین ابعاد نوشدگیِ آموزههای کاتولیکی عبارتاند از: تنوع زبانی و فرهنگی در آیین عبادی، وحدتگرایی مسیحی، ارتباط با پیروان سایر ادیان، اختیارات مشترک و مساوی اسقفان، عدالتخواهی، و جایگاه غیرروحانیان در کلیسا. این شورا متأثر از برخی زمینههای اجتماعی و الاهیاتی بود. به لحاظ اجتماعی، اوضاع کاتولیکهای کشورهای فقیر تأثیر بسیار بر مصوبات آن داشت. از نظر الاهیاتی نیز اندیشههای الاهیدانان مدرنی چون تِیار دو شاردن، آنری دو لوباک، ایو کونگار و کارل رانر بسیار مؤثر بود. پس از شورای دوم واتیکان، پارسامنشی کاتولیکیِ رومی نیز جانی تازه گرفت و به طور خاص، مادَر ترسای کلکته و هنری ناون برجستگی خاصی در این وادی داشتند.https://haftasman.urd.ac.ir/article_158252_fa37316441b475db4e67c445702e835a.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290258420230823The time of Zoroaster: A critique of the theories of Zabih Behroozزمان زرتشت: نقدی بر نظریات ذبیح بهروز8798158223FAداریوش احمدیکارشناس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، مراغه، ایران0000-0002-0166-6387Journal Article20211219Determining the temporal and spatial contexts of the emergence of ancient religions is an important issue in the history of the religions of the ancient world. Due to its longevity, Zoroastrianism has a special place in the history of ancient religions, but this issue has made it difficult to access the original and comprehensive religious texts and to understand and interpret the surviving texts and to know the true founder. The time and place of Zoroaster's origin have been discussed and debated by scholars on this basis for a long time, so that every researcher has tried to find a reasonable solution based on the evidence obtained from Zoroastrian texts and its comparison with historical, archaeological and linguistic data. To identify the time and place of the emergence of Zoroaster. Zabih Behrooz is one of the Iranian researchers who has studied theories in this field. Although Behrouz's theories have been considered by some of his students and contemporaries and part of the Zoroastrian community in Iran, this article will show that the foundations of his theories are not subject to criticism and experimental truth and his view of the time of Zoroastrianism is not provable.تعیین چارچوبهای زمانی و مکانی پیدایش دینهای کهن، مبحثی مهم در تاریخ ادیان جهان باستان است. این رهیافت موجب شناسایی ریشهها، خاستگاهها و بافتارهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی دینهای مذکور، آموزههای اصیل آنها و روابط و برهمکنشهایشان با دیگر جهانهای فکری معاصر با خود میشود. در این میان، دین زرتشتی به دلیل دیرینگیاش، جایگاهی ویژه در تاریخ ادیان باستان دارد، اما همین موضوع دسترسی به متنهای اصیل و جامع دینی و درک و تفسیر مقبول متون بازمانده آن و نیز شناخت راستین بنیانگذارش را دشوار کرده است. چند و چون زمان و مکان پیدایش زرتشت، که بنیانگذار دین مزداپرستی انگاشته میشود، بر همین اساس و از دیرباز محل بحث و مناقشه پژوهشگران بوده است، به طوری که هر پژوهشگری بر اساس شواهد و قرائن بهدستآمده از متون زرتشتی و همسنجی آن با دادههای تاریخی و باستانشناختی و زبانشناختی کوشیده است راهکار معقول و مقبولی برای شناسایی زمان و مکان ظهور زرتشت بیابد. از جمله ایرانیان پژوهشگری که به نظریهپردازی در این زمینه پرداخته، ذبیح بهروز است. اگرچه نظریات بهروز محل توجه برخی از شاگردان و معاصرانش و بخشی از جامعه زرتشتی ایران قرار گرفته، در این جستار نشان میدهیم که مبانی نظریات او تاب نقد و راستیآزمایی ندارد و دیدگاهش درباره زمان برآمدن زرتشت اثباتپذیر نیست.https://haftasman.urd.ac.ir/article_158223_dbac8eaf536478c59f14607b8208f261.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290258420230823Rethinking the theoretical base of Peter L. Berger’s sociology of religion: Social construction, power, and discourseبازاندیشی مبانی جامعهشناسی دین برگر: ساخت اجتماعی، قدرت و گفتمان99122164800FAتیتوس هلمدانشیار مطالعات دین در دانشگاه هلسینکی ، فنلاندعبدالرضا نواحدانشیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0003-1160-3680نرگس خوشکلامدانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0002-5380-7321Journal Article20211219Peter L. Berger (1929–2017) was one of the most influential sociologists of the last sixty years. In the sociology of religion, his publications are among the key works of the discipline. This paper is a “positive critique” of three aspects of Berger’s theoretical work in the sociology of religion: (1) an inconsistent application of the idea of social construction, (2) a lack of focus on power and ideology, and (3) an insufficient operationalization of language as a vehicle of world-construction. Augmenting Berger’s field-defining work with insights from contemporary theories of ideology and discourse, the article provides an outline for a critical constructionist approach to the sociology of religion.<br />Peter L. Berger (1929–2017) was one of the most influential sociologists of the last sixty years. In the sociology of religion, his publications are among the key works of the discipline. This paper is a “positive critique” of three aspects of Berger’s theoretical work in the sociology of religion: (1) an inconsistent application of the idea of social construction, (2) a lack of focus on power and ideology, and (3) an insufficient operationalization of language as a vehicle of world-construction.پیتر ال. برگر (1929-2017) یکی از تأثیرگذارترین جامعهشناسان در شصت سال گذشته بوده که آثارش در زمینه جامعهشناسی دین، از جمله آثار کلیدی این حوزه است. مقاله حاضر، «نقد مثبت» سه جنبه از نظریه برگر در جامعهشناسی دین است: 1. کاربرد ناسازگار ایده ساخت اجتماعی؛ 2. بیتوجهی به «قدرت» و «ایدئولوژی»؛ و 3. کارکرد ناکافی زبان به عنوان ابزار ساخت جهان. این مقاله با تقویت نظریه برگر در بستر نظریههای معاصر ایدئولوژی و گفتمان، طرح کلی رویکرد ساختگرایانه انتقادی به جامعهشناسی دین را مطرح میکند.https://haftasman.urd.ac.ir/article_164800_76a3280dd626ae19659fe2539657a6d8.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290258420230823Art education, influence on places and religious teachingsتعامل دین و هنر: تأثیر آثار هنری بر فضاسازی معنوی در اماکن دینی123139158221FAروح الله عابدی جزیدانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ هنر ایران اسلامی، دانشگاه هنر، اصفهان، و طلبه سطح دو مدرسه اهلالبیت (ع) شاهینشهر، ایرانJournal Article20210923The most pervasive nature that affects the human biological world is religion. Religion includes peace, war, development and destruction, etc. Art is a powerful tool of religion in the meantime by spreading and spreading ideas and thoughts and its boundaries. Art education in society, on the one hand, helps to expand and enrich the artistic and spiritual techniques and beauties in religion, and on the other hand, in the audience dimension, such as social media, leads the audience to growth. According to its existential philosophy, each of the religions can order religious works of art according to its value content and make the most of art. Religious donors have been seen and due to the spatial spirituality of works of art have been preserved as much as possible. Despite this fluid flow of life; The need and understanding of art and art education has helped and art has been a platform for motivation, interaction and spiritual atmosphere.<br />فراگیرترین ماهیتی که جهان زیستی بشر را تحت تأثیر خود قرار میدهد دین است. دین دربرگیرنده آرامشها، جنگها، عمران، خرابیها و ... است. هنر ابزار پُرقدرت دین در این میانه در کمک به نشر و گسترش عقاید و افکار و مرزداری از آن است. آموزش هنر در جامعه از یک سو در بُعد اجرایی به بسط و گسترش و غنای تکنیکها و زیباییهای هنری و معنوی در دین کمک میکند و از سوی دیگر در بُعد مخاطب همچون رسانه اجتماعی مخاطب را به رشد هدایت میکند. هر دین به فراخور فلسفه وجودیاش میتواند طبق محتوای ارزشیاش سفارشدهنده آثار هنری دینی باشد و نهایت استفاده را از هنر ببرد و در مقابل، راز ماندگاری هنر نیز در تعامل با ادیان بوده است، چراکه تاریخنگاریهای هنر در بستر سفارشدهندگان دینی به چشم میخورد و به علت معنویت مکانی آثار هنری هم تا حد امکان حفظ شده است. با این همه، جریانهای هنری مولد معنویت و گرایشهای فراطبیعی نبودند، بلکه شأن الاهی و اجتماعی دین ایجاب میکرد که هنر بستری برای ایجاد انگیزه و تعامل و فضاسازی معنوی باشد.https://haftasman.urd.ac.ir/article_158221_e4d77995d1de0e3cae8fc7680b62fd2b.pdf