دانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290227820200822Reasons and Contexts of George Jardad Christian's Approach to the Life of Imam Ali (as) and Nahj al-Balaghahعلتها و زمینههای رویکرد جرج جرداق مسیحی به زندگانی امام علی (ع) و نهجالبلاغه515115363FAحسن فضلدانشآموخته دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه آزاد، مشهد.Journal Article20200412چکیده<br /> جرج سجعان جرداق، پژوهشگر، مؤلف، شاعر، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار و ادیب برجسته مسیحی است. خانواده او به سبب همجواری با شیعیان جنوب لبنان، متأثر از مذهب شیعه و دوستدار آن بودهاند. ایشان چنان دلبستگی به امام علی(ع) داشته که سردر خانه را به جمله «لا سیف الا ذوالفقار، لا فتی الّا علی» مزین کرده بودند. جرج توسط برادر با نهج البلاغه آشنا و در همان اوان کودکی، دلباخته امام(ع) و گفتههایش شد و بسیاری از سخنان حضرت را به ذهن سپرد. به قول خودش پس از پایان تحصیل در پی فرصتی بود تا دینش را به امام(ع) ادا کند. بدین علت دست به نگاشتن کتابی درباره زندگانی امام(ع) زد؛ پنج جلد کتاب با عنوان امامعلی(ع) صدای عدالت انسانی که بیانگر زوایای گوناگون شخصیتی آن امام همام میباشد. این کتاب ارزشمند و بیبدیل تاکنون در میلیونها نسخه به زبانهای عربی، فارسی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و اردو، منتشر شدهاست. نویسنده مقاله در پی اثبات این مسأله است که هرچند خانواده، زادگاه، محیط و حسّ قومیت عربی در رویآوری او به سمت و سوی شخصیت و نگاشتههای امام(ع) بیتأثیر نبوده امّا ذوق ادبی خود جرج و اندیشههای ناب امام(ع) و جامعیت آنها که در منتهای فصاحت و بلاغت نگاشته شده، مهمترین سبب این کار بوده است.چکیده<br /> جرج سجعان جرداق، پژوهشگر، مؤلف، شاعر، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار و ادیب برجسته مسیحی است. خانواده او به سبب همجواری با شیعیان جنوب لبنان، متأثر از مذهب شیعه و دوستدار آن بودهاند. ایشان چنان دلبستگی به امام علی(ع) داشته که سردر خانه را به جمله «لا سیف الا ذوالفقار، لا فتی الّا علی» مزین کرده بودند. جرج توسط برادر با نهج البلاغه آشنا و در همان اوان کودکی، دلباخته امام(ع) و گفتههایش شد و بسیاری از سخنان حضرت را به ذهن سپرد. به قول خودش پس از پایان تحصیل در پی فرصتی بود تا دینش را به امام(ع) ادا کند. بدین علت دست به نگاشتن کتابی درباره زندگانی امام(ع) زد؛ پنج جلد کتاب با عنوان امامعلی(ع) صدای عدالت انسانی که بیانگر زوایای گوناگون شخصیتی آن امام همام میباشد. این کتاب ارزشمند و بیبدیل تاکنون در میلیونها نسخه به زبانهای عربی، فارسی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و اردو، منتشر شدهاست. نویسنده مقاله در پی اثبات این مسأله است که هرچند خانواده، زادگاه، محیط و حسّ قومیت عربی در رویآوری او به سمت و سوی شخصیت و نگاشتههای امام(ع) بیتأثیر نبوده امّا ذوق ادبی خود جرج و اندیشههای ناب امام(ع) و جامعیت آنها که در منتهای فصاحت و بلاغت نگاشته شده، مهمترین سبب این کار بوده است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_115363_98d59d94fe7f661cc258baf4f55ab806.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290227820200822Explaining and Analyzing the Views of Mohammad Kazem Hezar Jaribi on Mysticism and Philosophyتبیین و تحلیل دیدگاه محمدکاظم هزارجریبی درباره عرفان و فلسفه1737115365FAعلی قنبریاندانشآموخته دکتری مدرسی معارف اسلامی، دانشگاه تهران.0000-0001-7050-849Xعلیرضا لیاقتیکارشناسی ارشد کلام اسلامی، گرایش امامت، بنیاد فرهنگی امامت، قم.Journal Article20200225محمدکاظمبنمحمدشفیع هزارجریبی (متوفای 1236ق) از دانشمندان شیعی در اواخر دورۀ زند و اوایل دورۀ قاجار است. وی آثار بسیاری در علوم دینی بهویژه علم کلام نگارش کرده است. بیشتر آثار هزارجریبی تصحیح و احیا نشده و منظومه فکری ایشان تبیین نگردیده است.<br /> هزارجریبی با فلاسفه و عرفا بهشدت مخالفت میکند و در نقد آنها گاهی از اعتدال خارج شده و به افراط میگراید. وی عرفا و فلاسفه را گمراه دانسته و خطر آنها را بر دین عظیم میشمارد. در آثارش گاهی شخصیتهایی از آنها را (مانند ابنسینا و ابنعربی) نام برده و نقد و لعن میکند. گاهی حکایتهایی از آنها را که در برخی تذکرهها آمده، نقد میکند و برخی از مواقع نیز نظریات آنها را در مباحثی مانند وحدت وجود، انسان کامل، و چینش نظام هستی رد میکند. هزارجریبی دستاوردهای فلاسفه را قبول نداشته و برای رسیدن به حقیقت، قرآن و روایات را کافی میداند. در نوشتار حاضر نظریات هزارجریبی با ارائۀ شواهد و نمونه، از آثار خطی و چاپی، تبیین، تحلیل و نقد شده است. شیوۀ گردآوری اطلاعات کتابخانهای است.محمدکاظمبنمحمدشفیع هزارجریبی (متوفای 1236ق) از دانشمندان شیعی در اواخر دورۀ زند و اوایل دورۀ قاجار است. وی آثار بسیاری در علوم دینی بهویژه علم کلام نگارش کرده است. بیشتر آثار هزارجریبی تصحیح و احیا نشده و منظومه فکری ایشان تبیین نگردیده است.<br /> هزارجریبی با فلاسفه و عرفا بهشدت مخالفت میکند و در نقد آنها گاهی از اعتدال خارج شده و به افراط میگراید. وی عرفا و فلاسفه را گمراه دانسته و خطر آنها را بر دین عظیم میشمارد. در آثارش گاهی شخصیتهایی از آنها را (مانند ابنسینا و ابنعربی) نام برده و نقد و لعن میکند. گاهی حکایتهایی از آنها را که در برخی تذکرهها آمده، نقد میکند و برخی از مواقع نیز نظریات آنها را در مباحثی مانند وحدت وجود، انسان کامل، و چینش نظام هستی رد میکند. هزارجریبی دستاوردهای فلاسفه را قبول نداشته و برای رسیدن به حقیقت، قرآن و روایات را کافی میداند. در نوشتار حاضر نظریات هزارجریبی با ارائۀ شواهد و نمونه، از آثار خطی و چاپی، تبیین، تحلیل و نقد شده است. شیوۀ گردآوری اطلاعات کتابخانهای است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_115365_9f1f6b37f18dc6c577f8b2fa913a7037.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290227820200822Types of Saints in the Russian Orthodox Churchاقسام قدیس در کلیسای ارتدوکس روسی3956115366FAمحمد مدبر چهاربرجپژوهشگر و دانشآموخته کارشناسی ارشد ادیان ابراهیمی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم.Journal Article20191029آموزه قدیس و الاهیات شمایلی مکمل آن از پررنگترین مفاهیم الاهیاتی زندگی مؤمنان ارتدوکس روسی است که در گستره وسیعی از حیات فردی تا زندگی جمعی و آیینهای کلیسایی همراه مؤمنان است. به اعتقاد روسها، قدیسان کسانی هستند که در زندگی به حضرت عیسی تأسی کرده و بسته به وضعیت و موقعیتشان راه مناسب رسیدن به این مقام را یافتهاند و از اینرو شایسته تکریماند. مؤمنان روس میکوشند با تأسی به حضرت عیسی و یاریطلبیدن از قدیسان راه ورود به کلیسای آسمانی را بپیمایند و به خدا تشبه پیدا کنند. از آنجا که هر کس در زندگی موقعیت خاص خود را دارد، راه رسیدن به این مقام نیز میتواند گوناگون باشد. ملائک با قداست خلق شدهاند اما انسانها برای رسیدن به آن باید بکوشند و شایستگیشان را اثبات کنند. قدیسان، که واصلان این طریقاند، از راههای گوناگونی به این مقام رسیدهاند. این گوناگونی راهها سبب شده است روسها قدیسان را به اقسام مختلفی تقسیم کنند که به تعبیری افادهکننده راهی است که فرد قدیس برای رسیدن به این مقام پیموده است. شناخت این راهها و دستهبندی قدیسان بر این اساس، که در کلیسای ارتدوکس روس بسیار رایج است، از ضروریات شناخت صحیح این کلیسا است.آموزه قدیس و الاهیات شمایلی مکمل آن از پررنگترین مفاهیم الاهیاتی زندگی مؤمنان ارتدوکس روسی است که در گستره وسیعی از حیات فردی تا زندگی جمعی و آیینهای کلیسایی همراه مؤمنان است. به اعتقاد روسها، قدیسان کسانی هستند که در زندگی به حضرت عیسی تأسی کرده و بسته به وضعیت و موقعیتشان راه مناسب رسیدن به این مقام را یافتهاند و از اینرو شایسته تکریماند. مؤمنان روس میکوشند با تأسی به حضرت عیسی و یاریطلبیدن از قدیسان راه ورود به کلیسای آسمانی را بپیمایند و به خدا تشبه پیدا کنند. از آنجا که هر کس در زندگی موقعیت خاص خود را دارد، راه رسیدن به این مقام نیز میتواند گوناگون باشد. ملائک با قداست خلق شدهاند اما انسانها برای رسیدن به آن باید بکوشند و شایستگیشان را اثبات کنند. قدیسان، که واصلان این طریقاند، از راههای گوناگونی به این مقام رسیدهاند. این گوناگونی راهها سبب شده است روسها قدیسان را به اقسام مختلفی تقسیم کنند که به تعبیری افادهکننده راهی است که فرد قدیس برای رسیدن به این مقام پیموده است. شناخت این راهها و دستهبندی قدیسان بر این اساس، که در کلیسای ارتدوکس روس بسیار رایج است، از ضروریات شناخت صحیح این کلیسا است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_115366_bf6a170c41aba419bf1e7a455f33a375.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290227820200822Christianity in the Mirror of Religious Existentialism with Emphasis on Kierkegaardمسیحیت در آیینه اگزیستانسیالیسم دینی با تأکید بر آرای کیرکگور5773115367FAخلیل حکیمی فراستادیار گروه ادیان و عرفان، دانشکده الاهیات و معارف اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان.ابراهیم نوریدانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الاهیات و معارف اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان.علی امانیدانشآموخته کارشناسی ارشد ادیان و عرفان، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان.Journal Article20190413عیسیj پرابهامترین فرد در مسیحیت است که این ابهام، هم به دلیل تعارضات موجود در عهد جدید و هم به دلیل آرا و تفاسیر مختلف در قرون بعدی است. شناخت این شخصیت در عصر ما نیز مسئله اندیشمندان و محققان از جمله متفکران اگزیستانسیالیست بوده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی و تطبیقی متکفل تبیین این مسئله است که مسیحj در اندیشه فیلسوفان اگزیستانسیالیست، بهویژه کیرکگور، چه کسی است و مسیحیشدن نزد آنها به چه معنا است. هرچند اگزیستانسیالیستها زمینه فکری مشترکی دارند، اما در این موضوع اختلافنظرهای بسیار دارند. از اینرو در اینجا کیرکگور به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم و کسی که دغدغه بیشتری در این زمینه دارد، محور این پژوهش قرار میگیرد. نتیجه مشخص این است که کیرکگور با تأکید بر اهمیت ایمان تعریف جدیدی از مسیحیشدن مطرح میکند و معتقد است برای مسیحیشدن باید با تکیه بر ایمان کل وجود خویش را تسلیم مسیح کرد و این متفاوت با مسیحیبودن است.عیسیj پرابهامترین فرد در مسیحیت است که این ابهام، هم به دلیل تعارضات موجود در عهد جدید و هم به دلیل آرا و تفاسیر مختلف در قرون بعدی است. شناخت این شخصیت در عصر ما نیز مسئله اندیشمندان و محققان از جمله متفکران اگزیستانسیالیست بوده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی و تطبیقی متکفل تبیین این مسئله است که مسیحj در اندیشه فیلسوفان اگزیستانسیالیست، بهویژه کیرکگور، چه کسی است و مسیحیشدن نزد آنها به چه معنا است. هرچند اگزیستانسیالیستها زمینه فکری مشترکی دارند، اما در این موضوع اختلافنظرهای بسیار دارند. از اینرو در اینجا کیرکگور به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم و کسی که دغدغه بیشتری در این زمینه دارد، محور این پژوهش قرار میگیرد. نتیجه مشخص این است که کیرکگور با تأکید بر اهمیت ایمان تعریف جدیدی از مسیحیشدن مطرح میکند و معتقد است برای مسیحیشدن باید با تکیه بر ایمان کل وجود خویش را تسلیم مسیح کرد و این متفاوت با مسیحیبودن است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_115367_2094670a4c9b40f8df4704c521877720.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290227820200822Jung and the Philosophy of Yoga: Psychoanalysis and Self-Explorationیونگ و فلسفه یوگا: روانکاوی و خویشتنکاوی7588115368FAمحمدحسین شیخ شعاعیدانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم.Journal Article20190922چگونه میتوانیم با الگوگرفتن از گوروها و تجسمهای الاهیای که جریان روشنبینی را پیش روی ما قرار میدهند، ارتقای اخلاقی و احساسی داشته باشیم، در حالی که یوگا بر نظریه اثباتِناپذیر تناسخ استوار است و هدف نهاییاش، که نابودی هویت شخصی است، با طبیعت اولیه ما سر ناسازگاری دارد؟ نویسنده در این مقاله میکوشد از سویی با تحلیل فلسفه یوگا و مراتب «خود» و از سوی دیگر با توسل به یونگ، که به زبان کهنِ اوپهنیشدها دنیای درونی «خود» را به اندازه همه عالم میداند، این تناقض را حل کند. یونگ نشان میدهد که چگونه مایههای اسطورهای باستانی، که کارکرد خود را در ذهن بیماران غربِ مدرن ادامه میدهند، در فرآیند تفرد حل میشوند.چگونه میتوانیم با الگوگرفتن از گوروها و تجسمهای الاهیای که جریان روشنبینی را پیش روی ما قرار میدهند، ارتقای اخلاقی و احساسی داشته باشیم، در حالی که یوگا بر نظریه اثباتِناپذیر تناسخ استوار است و هدف نهاییاش، که نابودی هویت شخصی است، با طبیعت اولیه ما سر ناسازگاری دارد؟ نویسنده در این مقاله میکوشد از سویی با تحلیل فلسفه یوگا و مراتب «خود» و از سوی دیگر با توسل به یونگ، که به زبان کهنِ اوپهنیشدها دنیای درونی «خود» را به اندازه همه عالم میداند، این تناقض را حل کند. یونگ نشان میدهد که چگونه مایههای اسطورهای باستانی، که کارکرد خود را در ذهن بیماران غربِ مدرن ادامه میدهند، در فرآیند تفرد حل میشوند.https://haftasman.urd.ac.ir/article_115368_ee1da158dde97f3707b0aa0ba56f46a5.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-4290227820200822Middle Iranian sub-pieces: "The Story of Five Brothers"خردهقطعات ایرانی میانه: «قصه پنج برادر»89108115369FAفهیمه زعفرانیدانشجوی دکتری ادیان ایرانی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم.Journal Article20190612این مقاله درباره داستان پنج برادر در دو قطعه دستنویس سغدی است. البته دو حکایت درباره پنج برادر یکی به زبان پارتی و دیگری به زبان سغدی وجود دارد. در داستان سغدی، دیو برادران را یکی از پس از دیگری میکشد، اما برادر جوانتر بر دیو پیروز میشود. همچنین، در ادامه داستان چنین آمده است که این برادران پنج بودا و رسولانی هستند که ارواح را طی هفت دوره به بهشت هدایت میکنند. درباره رسولان بهکاررفته در داستان باید گفت ادبیات مانوی به چهار رسول اشاره میکند که نخستین آنها آدم یا شیث است؛ اما درباره هفت دوره بهکاررفته در داستان هیچ شاهدی وجود ندارد و شاید بتوان آن را در سنتهای زرتشتی یا بودایی جستوجو کرد. این مقاله در صدد روشنکردن و مشابهتیابی پنج رسول و هفت دوره در دیگر متون است.این مقاله درباره داستان پنج برادر در دو قطعه دستنویس سغدی است. البته دو حکایت درباره پنج برادر یکی به زبان پارتی و دیگری به زبان سغدی وجود دارد. در داستان سغدی، دیو برادران را یکی از پس از دیگری میکشد، اما برادر جوانتر بر دیو پیروز میشود. همچنین، در ادامه داستان چنین آمده است که این برادران پنج بودا و رسولانی هستند که ارواح را طی هفت دوره به بهشت هدایت میکنند. درباره رسولان بهکاررفته در داستان باید گفت ادبیات مانوی به چهار رسول اشاره میکند که نخستین آنها آدم یا شیث است؛ اما درباره هفت دوره بهکاررفته در داستان هیچ شاهدی وجود ندارد و شاید بتوان آن را در سنتهای زرتشتی یا بودایی جستوجو کرد. این مقاله در صدد روشنکردن و مشابهتیابی پنج رسول و هفت دوره در دیگر متون است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_115369_9063132a831e807f3ba922b328975d50.pdf