برخی از خداباوران مدعیاند لازم نیست به تهدیدی که شر طبیعی برای خداباوری ایجاد میکند پاسخ دهند. آنها دلیل کافی دارند که باور داشته باشند خدا هست و این دلیل موجب تضعیف هر نوع تهدیدی میشود که شر طبیعی برای خداباوری ایجاد میکند. توضیحدادن اینکه چطور خدا و شر طبیعی هر دو وجود دارند ضروری نیست. زیرا آنها از پیش میدانند که این هر دو وجود دارند. من استدلال خواهم کرد که حتی اعطای این دانش به خداباوران آنها را در موقعیت خوشایندی قرار نمیدهد. این استدلال خداباوران را در موقعیت بسیار ناخوشایندی قرار میدهد و آن اینکه جهان ما را خداوند طراحی نکرده است، بلکه بیشتر احتمال دارد نوعی شبیهسازی رایانهای باشد. شر طبیعی تهدیدی جدی برای باور به وجود خدا ایجاد میکند. با این حال، برخی خداباوران مدعیاند نیازی نیست به این تهدید پاسخ دهند. آنها ادعا میکنند که دلیل کافی برای باور به اینکه خدا هست دارند؛ دلیلی که موجب تضعیف هر تهدیدی میشود که شر طبیعی برای خداباوری ایجاد میکند. آنها نیازی ندارند به اینکه نشان دهند چطور شر طبیعی و وجود خدا با یکدیگر سازگارند. زیرا از پیش میدانند که خدا وجود دارد (و اینکه شر طبیعی وجود دارد)، آنها معتقدند وجود خدا با شر طبیعی سازگار است. توضیح اینکه چطور این سازگاری ممکن است، از نظر آنها ضروری نیست. من استدلال خواهم کرد که حتی اعطای این دانش درباره وجود خدا به خداباوران که آنها مدعی داشتنش هستند، آنها را در موقعیت خوشایندی قرار نمیدهد. اگرچه این دانش از اعتقاد خداباورانه با موفقیت دفاع میکند، اما خداباور را در موقعیت بسیار ناخوشایندی قرار میدهد: اینکه جهان ما را خداوند طراحی نکرده، بلکه در عوض بسیار محتملتر است که نوعی شبیهسازی رایانهای باشد.