استادیار گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، دانشگاه تبریز
چکیده
در سیر بررسی گاهشماری ایرانی، برخی از دانشمندان، سال ایرانی را سالی 360 روزه، و برخی هم سالی 365 روزه دانسته و معتقدند سال 365 روزه، هیچ نیا و سلف 360 روزهای نداشته است. در مقاله حاضر، مری بویس، که بخش مهمی از استنتاجات خود را بر پایه متون دینی زردشتی، آثار الباقیة ابوریحان بیرونی و گزارشهایی از برخی منابع خارجی مدون کرده، گاهشماری زردشتی را در طول دوران حکومتهای هخامنشی و اشکانی، مبتنی بر سال 360 روزه، و بدون اعمال پنجه تفسیر کرده است. به نظر بویس، سال 360 روزه کهن، به فرمان اردشیر بابکان به سال 365 روزه بدل گشته و بعدها هم در اواخر این دوره اصلاحات ثانویهای در همان گاهشماری اعمال شده است. بر این اساس، فرضیه وجود دو نوع متمایز از گاهشماری، یکی دینی و یکی عرفی، با توجه به شواهد و قراین ناقض آن، برای بویس پذیرفتنی نیست. وی این دو گونه گاهشماری را حاصل از گاهشماری واحدی دانسته که عبارت است از: سال 365 روزه و سال 365 روزه کبیسهدار (متعلق به اواخر دوره ساسانی)؛ البته با این توضیح که اصلاً کبیسهای اعمال نشده است.