مادلونگ در این مقاله مطالعات مستشرقان را در حوزة اسلام شیعی، به اختصار، مرور کرده و باورهای آغازین نادرست آنان را در بارة اندیشههای شیعی گوشزد نموده است. او توضیح میدهد که چگونه با آشنایی بعدیِ محققان غربی با آثار فرقه شناختیِ مهمتر و آثار اصلی خود شیعیان، آن باورهای آغازین دچار تحول گردیدند. در قلمرو امامیه و حتی زیدیه مادلونگ بر این خطای غربیان شیعهپژوه در اوائل قرن بیستم انگشتنهاده است که بهتصور آنان اندیشة شیعی، جز در موضوع امامت، برگرفته از کلام معتزلی است. باوصفاین، برپایة تحقیقات تازهترِ غربی، کلام زیدیِ نخستین آشکارا ضد معتزلی بود و با دستیابشدن متون نحلهنگارانهای مثل مقالات الاسلامیین، اسناد متقنی مبنی بر تعارض جدی میان محققان امامی و معتزلی در مباحث کلامی اولیة قرن دوم فراهمآمد. از نظر مادلونگ، کلام اسماعیلی نیز باید به عنوان یک تحول اصالتا اسلامی از اندیشۀ دینی امامیه در عصر امام صادق دیده شود. اکنون، روشن شده است که انگیزة اسماعیلیه تماما در تبلیغ و تعلیم قرآن و سنت ریشه داشت، اگرچه از خاستگاههایش در قرن سوم فاصله گرفته است.