دانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Ancient Turks Religions (Interview with Dr. M. H. Sedighzadeh)ادیان ترکان باستان گفتوگو با دکتر حسین محمدزاده صدیق72066742FAداود بهلولیJournal Article20140104https://haftasman.urd.ac.ir/article_66742_1504946596323b772f9365da5f5afb7c.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Existential character of woman in the view of Quran and the Bibleشخصیت وجودی زن از منظر قرآن و عهدین213966743FAسید رضی قادریمدرک سطح چهار حوزهJournal Article20130805There is no doubt that women are one half of the body of a society and their personal behaviors play an important role in shaping the society. But throughout history women have been the subject of going to extremes. Divine teachings are significant in this regard. Several words and verses in the Quran and the Bible address the issue of women as representations of its importance in the scriptures. Sayings of the Bible about the creation of woman and Adam's original sin are incompatible with Quran's verses. According to the Quran, Eve was not to blame for the original sin singly and both were guilty. <br /> However the Bible's teaching about the nature of women is compatible with the Quran and all of them accept the dignity of women. <br /> <br /> بدون تردید زن نیمی از پیکره اجتماع است و شخصیت و رفتار او در شکلگیری جامعه نقش مهمی دارد. در طول تاریخ مباحث مختلفی در خصوص زن طرح شده که بسیاری از آنها به افراط یا تفریط کشیده شده است. آنچه در این میان قابل توجه است آموزههای ادیان آسمانی در این زمینه است. آیات و کلمات متعددی در قرآن کریم، تورات و انجیل به موضوع زن پرداخته که هر یک نشانگر اهمیت آن در این متون مقدس است. آنچه تورات و انجیل در خلقت زن و گناه اولیه آدم مطرح کردهاند با آیات قرآن کریم سازگاری ندارد. قرآن برای خلقت زن، همچون مرد، اصالت قائل است و صرفاً زن را در گناه اولیه و خطای آدم مقصر نمیداند، بلکه هر دو را در آن سهیم میکند. البته آموزههای تورات و انجیل درباره سرشت زن با آیات قرآن مطابقت دارد و همگی قائل به فطرت خداشناسی و کرامت ذاتی زن شدهاند.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66743_2b22270a139090caedebfe2036cf76ce.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Bases of Human Rights in Hinduismمبانی حقوق بشر در آیین هندو396866744FAآرویند شارماسید سعید رضا منتظریاستادیار گروه ادیان غیرابراهیمی دانشگاه ادیان و مذاهبJournal Article20140104Human rights are among the major issues about which bitter controversies have been aroused. A great many jurists hold that since every religion or culture emphasizes a certain series of values, beliefs, and principles, which may be regarded as insignificant by another nation or culture is the main reason for this problem. However, many jurists have made attempts to identify the values shared by all nations, religions, and traditions; and, based on these values they are concerned to provide an accurate definition of "human rights" along with its implications. One of the factors, which have contributed to dealing with this problem, is the examination of the foundations of human rights in different religions. This article first examines human rights in Hinduism from legal, moral, ethical, and religious perspectives; and then, it proceeds to consider the foundations of human rights in Hinduism based on the original Hindu resources.تاکنون تعریف درستی از اصطلاح حقوق بشر که مورد پذیرش تمام اقوام و ملتها باشد، ارائه نشده است. بسیاری از حقوقدانان علت این امر را در این میدانند که هر دین و فرهنگی به یک دسته از ارزشها، عقاید و مبانی اهمیت میدهد که چه بسا در دین و فرهنگ دیگری این قبیل ارزشها اهمیت چندانی نداشته باشد. با وجود این، حقوقدانان بسیاری کوشیدهاند ارزشهای مرتبط با انسان و حقوق او را در بین تمام ملتها و ادیان و سنن بیابند و بر اساس آن، تعریف درستی به همراه الزامات آن ارائه کنند. از موضوعاتی که به این امر کمک شایانی میکند، بررسی مبانی حقوق بشر در میان ادیان مختلف است. هندوییسم از جمله ادیانی است که اهمیت زیادی برای انسان و حقوقش و رابطه او با محیط اطرافش قائل است. در این مقاله، نویسنده میکوشد حقوق بشر را در هندوییسم از منظر حقوقی، اخلاقی، دینی و غیره بررسی کرده و سپس با استفاده از منابع اصلی هندوییسم، پایههای اصلی حقوق بشر در آیین هندو را بکاود و ارتباطی بین این پایهها و ارزشهایی چون مکشه، دهرمه، ارته در هندوییسم برقرار کند. او در پایان بیان میکند که دهرمه یا اخلاق میتواند امنترین تکیهگاه برای حقوق بشر در هندوییسم باشد.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66744_4241589cee0b27adf3628220332a877c.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Reflections on the Sociology of Religion Todayتأملاتی در باب جامعهشناسی دین امروز698866746FAپیتر ال. برگراستاد گروه جامعه شناسی و الهیات دانشگاه بوستونباقر طالبی دارابیاستادیار گروه دین پژوهی دانشگاه ادیان و مذاهبJournal Article20190104What follows is a lecture given by one of the prominent contemporary sociologists of religion, who has a great many works on this subject. In this writing, Peter L. Berger is concerned to explain the status of the sociology of religion nowadays, and discuss its challenges and related topics. Berger, who is himself one of the critics of the theory of secularization, in this lecture makes some important considerations, which can provide a general framework for this discipline. Considering the theory of secularization and its relationship with modernism, he emphasizes that with the coming of the sociology of religion and its emphasis upon empirical evidence, the theory of secularization and also secularism were doubted; and these theories could not explain some events, which occurred in some countries. <br /> نوشته پیش رو متن سخنرانی یکی از جامعهشناسان دین برجسته در روزگار ماست که در این زمینه آثار فراوانی دارد. پیتر برگر در این نوشتار میکوشد جایگاه جامعهشناسی دین در روزگار کنونی را تبیین کرده، مهمترین مباحث و چالشهای پیش روی آن را طرح کند. او که خود از نظریهپردازان و منتقدان نظریه سکولاریزاسیون یا عرفیشدن است در این سخنرانی نکات مهمی را طرح میکند که میتواند خطمشیهای کلی این رشته را ترسیم کند. برگر، ضمن اشاره به نظریه عرفی شدن و ارتباط آن با مدرنیسم، تأکید میکند که با ظهور جامعهشناسی دین و توجه آن به شواهد و ادله تجربی، نظریه عرفی شدن و نیز سکولاریسم مورد تردید قرار گرفت و پدیدههایی در کشورهای مختلف ظهور کرد که این نظریات از عهده تبیین آن برنمیآمد. وی پس از مقایسه آمریکا و اروپا در مسئله عرفی شدن به عوامل مؤثر در این زمینه اشاره کرده و در انتها تأکید میکند که بهتر است جامعهشناسی دین در بستر جامعهشناسی شناخت بررسی شود.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66746_eef290a543151da8129f9415f784ca4c.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Hegels Conception of Godخدا در اندیشة هگل8910866747FAجی. ای. لیتونعلی فتحیدانشجوی دکتری فلسفة غرب دانشگاه علامه طباطبایی (ره) تهرانJournal Article20140104Hegel's philosophy of religion begins with the thought of God, which is the result, he says, of the other parts of his philosophy. But God is a reality that eternally manifests itself. He is the result only in the sense of being the goal of philosophy. There are three stages in the movement of philosophy towards truth, first, the logical, or stage of pure thinking; second, nature; third, finite spirit. From finite spirit we move upward to God, who is the last result of philosophy. Hegel gives us the standpoint from which to view human history, and then vitiates his work by assuming an air of finality and infallibility <br /><strong> </strong><em>فلسفۀ دین</em> هگل با اندیشیدن و تأمل او دربارۀ خدا آغاز میشود. این نوشتار نشان میدهد که این ایده چگونه در منطق، طبیعت و فلسفۀ دین او بسط یافته است و آیا با عنایت به دیدگاه او درباره روح مطلق و خدا، میتوان نگاه یکپارچه و هماهنگی را در باب این حقیقت در مجموعه آثار او یافت؛ آیا تفاسیر انسانگرایانۀ محض و غیردینی با بیان هگل از ایدۀ مطلق و خدا سازگار است؟ تلقی هگل از خدا نه یکی از فروعات و زیرشاخههای بحث او، بلکه اساس بحث او در باب فلسفۀ دین است. نگارنده با استناد به آثار هگل و ارائه تفسیری دینی، الاهی، و عرفانی از ایدة هگلی، معتقد است ظهور و حضور خدا در اندیشۀ هگل به نحوی است که نمیتوان او را در هیچیک از قرائتهای سطحیانگارانه و زمینی و ناسوتی، که هگلیان چپ از آثار او داشتند، تفسیر کرد.<br /> https://haftasman.urd.ac.ir/article_66747_97d7214cc923a9c000fe5342fa3d8e67.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Lady Arwa: The Isma'ili Ruler of Yemenبانو أرْوی، فرمانروای اسماعیلیمذهب یمن10913066748FAفضیلـة الشـامـیزهرا اسحاقیکارشناس ادبیات عربJournal Article20140104In Yemen, when governments like Zeidis were very weak, the Isma'ili Shiites managed to seize the power; they established the Salihian government (439-532). One of the most remarkable rulers of Salihi government who was also its last ruler was a lady called Arwa (440-532). Because of her authority and firm character, she has been regarded as the most powerful female ruler during the Islamic history. In addition to her impressive achievements in constructing the country and organizing the political affairs, she was active in religious matters, spreading Islam in Isma'ili lines. She was also loyal to Musta'li Fatimid caliphs of Egypt. After the death of Al-Amir bi-Ahkami l-Lah, a Fatimid caliph, she supported the idea of the existence of Al-Amir's child called Tayyib, who was supposed to sustain the Isma'li Imamate in occultation; she thus separated herself from the rulers and so called Imams who claimed to be the successors of Al-Amir in Cairo.در مقطعی که قدرتها، از جمله زیدیان، در یمن گرفتار ضعف جدی بودند، شیعیان اسماعیلیمذهب توانستند در قالب دولت صلیحیان (439ـ532 ق.) حاکمیت را در این کشور به دست بگیرند. یکی از برجستهترین حاکمان دولت صلیحی و آخرین آنان بانویی است به نام «أرْوی» (440ـ532 ق.) که به دلیل توانایی در مدیریت و اقتدار در حاکمیت، از او به عنوان برترین زن فرمانروا در تاریخ اسلامی یاد میشود. أروی علاوه بر موفقیتهای چشمگیر در عمران و آبادی و ساماندادن به امور سیاسی یمن، در زمینه مذهبی و دعوت بر اساس مذهب اسماعیلیه نیز فعال عمل میکرد و به خلفای فاطمی مستعلوی مستقر در مصر وفادار بود. وی پس از فوت خلیفه فاطمی «الآمر باحکام الله»، از ایدة وجود فرزندی به نام طیب برای الآمر، که در پس پرده ستر، امامت اسماعیلیه را استمرار میبخشید، حمایت کرد و اینگونه شاخه طیبی در برابر شاخه حافظی در میان اسماعیلیه مستعلویه به صورت جدی طرح شد؛ اما شاخه حافظی در طول زمان رقیب خود را کنار زد و تاکنون تنها نماینده اسماعیلیه مستعلویه باقی مانده است. نویسنده، در این مقاله میکوشد زندگی شخصی و سیاسی أروی را بررسی کند.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66748_c92bbd7e98baa2f6cfe37203b8e64e94.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321The Muslim Context of Jewish Philosophyبافت اسلامی فلسفه یهودی13116066752FAسـارا استـراومسـاعلی قناعتیان جهرمیدانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20140104The period with which this chapter is concerned is the heyday of Islamic philosophy, between the ninth and the twelfth centuries, in the area dominated by Islam and stretching between Persia in the east and the Iberian peninsula in the west and as far south as Yemen. In this area, Arabic was adopted as a <em>lingua</em> <em>franca</em> for all walks of life and in all cultural milieus; and despite their mastery of Hebrew, a great majority of Jewish thinkers wrote their works in Arabic. Before this era, except Philo of Alexandria, there was no prominent Jewish philosopher. However, from the beginning of the third Islamic century, Jews gradually became familiar with the Islamic philosophy; and a great many philosophical problems dealt with by Muslim thinkers were also considered by the Jews; one can see this fact by reading the philosophical works of Jews. One should bear in mind that Islamic works are, it goes without saying, different, and that each Jewish philosopher may have been influenced by a certain thinker or school of thought. <br /> <br /><strong> </strong> <br /> در فاصله قرنهای 9 تا 12 میلادی، فلسفه اسلامی به اوج رسید و در مناطق مختلفی از جهان اسلام گسترش یافت. در این دوره، زبان عربی به عنوان زبانی رسمی در میان یهودیان رایج شد و بسیاری از اندیشمندان یهودی به رغم تسلطشان بر زبان عبری، آثار خود را به عربی تألیف میکردند. تا پیش از این دوره، که همان قرون وسطاست، در دین یهود فیلسوف برجسته و نیز آثار فلسفی مدونی، جز فیلون و مکتوبات او، وجود نداشت. اما از قرن سوم هجری، یهودیان بهتدریج با فلسفه اسلامی آشنا شدند و بسیاری از مسایل مسلمانان، دغدغههای یهودیان نیز به شمار آمد. با مطالعه بسیاری از آثار فلاسفه یهودی به وجود چنین اخذ و اقتباسهایی پی میبریم. البته نباید فراموش کرد که آثار مسلمانان نیز با هم متفاوت است؛ و هر فیلسوف یهودی از فرد یا مکتبی خاص متأثر شده است. نویسنده در این مقاله، ضمن اشاره به ظهور فلسفه یهودی در قرون وسطا میکوشد بافت اسلامی موجود در فلسفه یهودی را تبیین کند.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66752_086bbf14f2a13d48f53fdc5308f27462.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321An investigation into Ethical approach in Book of Jeremiah and Synoptic Gospelsبررسی رویکرد اخلاقی کتاب ارمیا و اناجیل همدید16118266751FAکبری گودرزونددانشجوی دکتری الاهیات مسیحی، دانشگاه ادیان و مذاهبفاطمـه وکیـلیدانشجوی دکتری الاهیات مسیحی، دانشگاه ادیان و مذاهبJournal Article20140104Modification of Judaism's ethical approach began at the age of the Jewish Prophets. Exalting preaching of the Jewish Prophets resulted in the rise of a new ethical approach on which the role of Jeremiah as a Benevolent and critic prophet was more than other ones. Jeremiah's viewpoint to ethics was largely similar to what is narrated in the Synoptic Gospels about Jesus. <br />Ethics in Synoptic Gospels is on the basis Jesus' character and life and has been always a moral pattern for Christians in their social life. The purpose of ethics in Synoptic Gospels is perception of the kingdom of God and contrary to Pharisaic strict Law; religious Law is not the only way to salvation. <br /> اصلاح رویکرد اخلاقی در یهودیت رویهای بود که از دوران انبیا آغاز شد. موعظههای شورانگیز پیامبران بنیاسراییل رهیافت تازهای به اخلاق بود و همه انبیا در پیدایش این رهیافت نقشی داشتهاند. اما پیامبر خیرخواه و نقادی چون ارمیا نقش مؤثرتری را ایفا کرده است. نگاه ارمیا به اخلاق تا اندازه زیادی به آنچه از عیسی در اناجیل همدید روایت شده مشابهت دارد. اخلاق در اناجیل همدید بر محور شخص و زندگی عیسی استوار است و همواره به عنوان نمونه اخلاقی پیش روی مسیحیان در جامعه حضور دارد. هدف اخلاق در این اناجیل ورود به ملکوت خداوند است و شریعت یگانه راه رستگاری نیست، آنگونه که شریعت خشک فریسی بر آن استوار است. ارمیای نبی و اناجیل همدید به مفاهیمی چون اطاعت و خشیت درونی، پرهیز از ریاکاری و ناکافی بودن تن دادن ماشینوار به اخلاق تأکید داشتهاند. در این مقاله میکوشیم رویکرد اخلاقی ارمیا و عیسی را به روایت کتاب ارمیا و اناجیل همدید مقایسه کنیم.<br /> <br /> <br /> https://haftasman.urd.ac.ir/article_66751_ee97c3d5cb254711cf1b5b53f8cc21ec.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321The nature and levels of mysticismماهیت و مراتب سلوک عرفانی: بررسی تطبیقی نظرگاه امام خمینی و اِوِلین آندرهیل18319866753FAمائدة السادات حسینیزادهدانشجوی دوره دکتری عرفان اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیJournal Article20140104The ultimate goal of mysticism is union with the truth and Practical mysticism is responsible to express How to achieve this purpose. Mystics have spoken in different periods on how to behave and steps that should be taken. This paper studies comparatively, the views of Evelyn Underhill and Imam Khomeini about steps of mysticism. Both of them divided steps of mysticism into three General branches including awakening, purification and illumination. However they have differences of opinion in explanations of mysticism that root in the mystical tradition, religion and culture in which they are. The important point is that both of them, tried to express and explain mysticism such a way that commons can understand it. <br /> غایت عرفان یگانگی با حقیقت است و عرفان عملی عهدهدار بیان طریقه دستیابی و نیل به این هدف. عارفان در دورههای زمانی مختلف در باب چگونگی سلوک و مراحلی که باید پیموده شود، سخن گفتهاند. این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاههای اِوِلین آندرهیل (عرفانپژوه و عارف معاصر) و امام خمینی در باب مراحل سلوک میپردازد. هر دو عارف مراحل سلوک را به سه مرحله کلی بیداری، تصفیه و اشراق تقسیم میکنند، گرچه در باب شرح و تبیین آن اختلاف نظرهایی دیده میشود که ریشه در سنت عرفانی، دین و فرهنگی دارد که به آن متعلقاند. نکته مهم این است که هر دو عارف در جهت هدف مشترکی میکوشیدهاند و آن بیان عرفان به زبانی در خور فهم مردم عادی است تا آنان نیز بتوانند در حیات معنوی سهیم شده و از مواهب آن برخوردار شوند؛ زیرا به زعم هر دو، عرفان ضرورت حیات انسان معاصر است و قدم گذاردن در این وادی تمامی جوانب حیات انسان را در برمیگیرد، لذا باید آن را از دشواریها و پیچیدگیهای خاص علمی پیراست تا بتواند کل جامعه بشری را فرا گیرد.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66753_fbb17cd5f222b392ce34edb52e8a7c59.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321The Real Shams-I Tabrīzīحقیقتِ شمس تبریزی19921066755FAویلیام چیتیکمعصومه نقد بیشیکارشناس ارشد عرفان اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی نیشابورJournal Article20140104Few people who have heard of Rumi are unfamiliar with the name Shamas-i Tabrizi. Little is known about him for certain. The only thing that completely clear is that his arrival in Konya marked a decisive turning point in Rumi''s life and led to his prodigious output of inspired poetry. Given the importance of Rumi''s poetry for persianate Islam, one can easily conclude that Shams played a providential role in Islamic history. <br />The accounts of Shams in the popular literature on Rumi in the West have tended to emphasize the dramatic sides to the Shams legend. We are given the picture of a wild lover of god who was utterly unconcerned with societal and religious conventions. <br /><strong> </strong>ویلیام چیتیک، نویسنده و پژوهشگر توانای عرفان و تصوف در آمریکاست. وی در این نوشتار به شیوهای محققانه پس از مقدمهای مختصر، به تشریح ویژگیهای شخصیتی و برخی دیدگاههای شمس تبریزی پرداخته، به گونهای موجز خواننده را با لایههای درونی و شخصیت تو در توی او آشنا میکند. چیتیک میکوشد تصویری روشنتر از شمس در ذهن خوانندگان ایجاد کند. نقلقولهایی که نویسنده در این مقاله به آن استناد کرده، علیرغم ایجاز، حاکی از ژرفای اندیشة شمس تبریزی است. لحن تا حدودی تلخ و گزندة این شیخ، همچون دارویی است که شفا و سلامت را در پی دارد و بیگمان دیدار او با مولانا، آن زمان که وقتش در رسید، طوفانی بود که هر چه را مولانا ساخته بود به ویرانی مبدل ساخت. صراحت و نفوذ کلام شمس و به قول خودِ وی با «گفتنِ آنچه گفت» شاعر، اندیشمند و عارفی بزرگ را تقدیم جهانیان کرد که تاکنون نظیری نیافته است.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66755_7e335b986b2345294630f30922305cce.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Mysticism, Mediation, and Consciousnessعرفان، واسطهبودگی و آگاهی ظرفیت فطری در اندیشة جان روزبروک21122566754FAجیمز رابرتسون پرایسامیرعباس صالحیدانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه غربJournal Article20140104Neo –Kantians believe that all of our experiences are influences by social,ideological and … and basically it is impossible to accept a single mystical experience among all mystics. James Robertson Price, opposing this view, seeks the understanding the nature of the mystical experience from the mystics. According to John Ruusbroec's works, he proved that we through the human soul operations in mystical experience reach an Innate and equal capacity of all people. Ruusbroec believes that, it is feasible to distinct different three senior spiritual lives through three kind of active, spiritual and contemplative livings, according to traditional Christian distinction. The Contemplative stage is deactivation of all the actions of Awareness and absolute and unmediated unity with God. <br /> نوکانتیان معتقدند تمام تجارب ما واسطهشده و تحت تأثیر ویژگیهای اجتماعی، عقیدتی و ... هستند و اساساً نمیتوان از تجربة عرفانی واحد در میان عرفا دم زد. پرایس در پاسخ به این دیدگاه و در مخالفت با آن، فهم ماهیت تجربة عرفانی را از خود عرفا طلب میکند. وی، با استناد به آثار جان روزبروک، نشان میدهد عملکردهای روح انسانی در تجربة عرفانی، نقطهای است که در آن به ظرفیتی فطری و یکسان در تمام انسانها میرسیم. این نقطه را میتوان قرینهای بر مشابه بودن تجارب عرفانی گرفت. روزبروک معتقد است میتوان بر اساس تمایز سنتی مسیحی بین سه زیستن فعال، معنوی و لاهوتی سه مقام متفاوت زندگی عرفانی را از هم متمایز کرد. مرحله لاهوتی، همان ساکن شدن تمام فعالیت<sub></sub>های آگاهی، و اتحاد محض و بیواسطه روح با خداست.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66754_1c154dd7701d06b748bcbe33135238f8.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321The Mystical Experience: With an Emphasis on Wittgenstein and Zen Charlesتجربه عرفانی با تأکید بر اندیشههای ویتگنشتاین و مکتب ذن بودیسم22523866756FAچارلز اِچ کاکسجین دبلیو. کاکسمحمد حسین محمدپورکارشناس ارشد ادیان و عرفان و پژوهشگر گروه ادیان و مذاهب بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضویJournal Article20140104Author of this paper<strong>, </strong>with an emphasis on Wittgenstein and Zen, regards mysticism as a way of seeing the world and believes that a person’s way of seeing or an ideology is not conditional on reason and no one can change seeing way of a person with logical and philosophical reasons. He believes that mysticism is a worldly phenomenon from the perspective of these two ideologies and mystical experience is not a cryptic and mysterious experience at all but he regards it as one of the moderation model and method and believes that only the mystic lives completely based on reality and logic and observes that all of the other humans receive great gift of life by observing him as the person who receives this gift and no human and even living and conscious creatures are superior to other creatures and humans. نویسندگان این مقاله ضمن مقایسه دیدگاههای عرفانی موجود در آثار ویتگنشتاین با مکتب ذن بودیسم، پرتو تازهای بر تجربه عرفانی از منظر این دو مکتب فکری افکندهاند. آنها عرفان را نوعی شیوه نگریستن به عالم تلقی کرده و معتقدند شیوه نگریستن یک فرد یا یک مسلک مشروط به دلیل نیست و کسی نمیتواند با دلایل منطقی و فلسفی شیوه نگریستن یک فرد را تغییر دهد. به اعتقاد آنها، عرفان از منظر این دو مسلک پدیدهای اینجهانی است و تجربه عرفانی هرگز تجربهای رازآمیز و سرّی نیست، بلکه در حقیقت آن را الگو و روش اعتدال و میانهروی میدانند و معتقدند فقط عارف کاملاً همسو با واقعیت و منطق زندگی میکند و با مشاهده خود، در مقام دریافتکننده هدیه بزرگ حیات، درمییابد که همه انسانهای دیگر نیز همچون او دریافتکننده این هدیه هستند و هیچ انسانی و حتی هیچ موجود زنده و ذیشعوری برتر و فراتر از موجودات و انسانهای دیگر نیست.https://haftasman.urd.ac.ir/article_66756_4670c88efa7528054234499dc031066c.pdfدانشگاه ادیان و مذاهبهفت آسمان2322-429015پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم20130321Bibliography of Søren Kierkegaardکتابشناسی سورن کیرکگور23925966757FAنعیمه پور محمدیاستادیار پژوهشکده ادیان و مذاهب وابسته به دانشگاه ادیان و مذاهبJournal Article20140104اشاره<br /> سال 2013 میلادی در جامعه علمی دنیا به نام «سال کیرکگور» نامگذاری شده است. دلیل این نامگذاری دویستمین سال تولد اوست. او هم پدر فلسفۀ اگزیستانسیالیستیاست و هم به تعبیر خودش (که آن را دربارۀ ابراهیم (ع) به کار برد) شهسوار ایمان است؛ چراکه رسماً آغازگر رویکرد ایمانگرایی در الاهیات مسیحی است. بیشتر دپارتمانهای فلسفی، دینپژوهی و یا الاهیاتی دنیا در این سال به نوعی به موضوع کیرکگور پرداختهاند. برخی از گروههای فلسفه با فراخوان مقاله، همایشهایی را تشکیل میدهند. دیگر گروههای الاهیات مسیحی یا دینپژوهی، کارگاهها یا نمایشگاههایی از آثار مربوط به او یا تفکرات برگرفته از او تشکیل میدهند. متأسفانه علیرغم فعالیتهای گستردۀ مجامع علمی دنیا برای بزرگداشت سال کیرکگور، در ایران شاهد هیچگونه تحرکی از سوی گروههای فلسفه، الاهیات یا دینپژوهی نیستیم. این مقاله بنا دارد، در سال کیرکگور، با عرضۀ کتابشناسی توصیفی او، در یادکرد او سهیم باشد و به نوبۀ خود سهم جامعۀ علمی ایران را ادا کند. کیرکگور 56 تألیف در قالب کتاب و مقاله دارد که در این نوشته تمامی آنها به اختصار معرفی میشود.<br /> https://haftasman.urd.ac.ir/article_66757_ab194e479954f1423fa920736e7636c0.pdf