نویسنده به دنبال آن است که اساس دین ودایی را توضیح دهد؛ او بهترین راه را برای این کار توجه به کیهانزایی دین ودایی میداند؛ بنابراین به اسطورة مبدأ جهان میپردازد: در آغاز فقط آب وجود داشت که حامل نطفة زندگی در خود بود بعد زمین به وجود آمد که در حالت نامتعین بود اما این حالت نامتعین چندان نپایید و با مرحلة دوم کیهانزایی به پایان رسید. این مرحله با تولد ایندره در بیرون از جهان نخستین آغاز شد. نویسنده کارکرد اسطورهای ایندره را محدود به خلق جهان دوگانه میداند که در آن خیر و روشنایی در برابر شر و تاریکی قرار دارد. در ادامة مقاله به جنگ بین اسورهها، خدایان جهان نخستین ودایی، و دِیوها به همراه سرکردهای آنها، ایندره، میپردازد که تداعیکنندة دوگانگی راه یافته به جهان خدایان ودایی است. در پایان مقاله نیز از ادوار جهانی و نابودی جهان سخن میگوید.