میرچا الیاده در این مقاله به بررسی دورانی میپردازد که در آن محققان در پی کشف صورت اولیة باورهای دینی بشر، به خلق آثار و نظریات گوناگون پرداختند. این کوششها که از دورة رنسانس آغاز شد، به نوعی ناشی از تمایل به جبران خلائی بود که پس از پایان قرون وسطی در حیطة معنویات بشری به وجود آمد. او همچنین دربارة جنبشهای شبهدینیای بحث میکند که در قرن نوزدهم و بیستم برای تأمین نیاز معنوی بشر در دوران مدرن به وجود آمدند. نویسنده در ضمن این بررسی، روند شکلگیری رشتة تاریخ ادیان را نیز مد نظر قرار میدهد و به شرح نقش دانشمندان این رشته در قبال موضوع «دین نخستین بشر» میپردازد. هرچند الیاده به نقد تجربهگرایی یا نسبیتگرایی برخی مکاتب تاریخگرا و جامعهشناسانة روز میپردازد، اما معتقد است یک پرسش درست میتواند حیاتی تازه به علم تاریخ ادیان ببخشد.